نگهداری مبتنی بر قابلیت اطمینان RCM
نگهداری مبتنی بر قابلیت اطمینان RCM
RCM یا نگهداری مبتنی بر قابلیت اطمینان، روشی تحلیلی برای تعیین استراتژی مناسب مدیریت وقوع خرابی جهت حصول اطمینان از بهره برداری ایمن و مقرون به صرفه است. استراتژی های مدیریت خرابی شامل: نگهداری پیشگیرانه، نگهداری اصلاحی و سایر اقدامات است.
هدف RCM چیست؟
هدف RCM اجتناب و یا کاهش از عواقب وقوع خرابی است و ضرورتا از وقوع خرابی جلوگیری نمی کند. عواقب ناشی از وقوع خرابی به چهار دسته زیر تقسیم می شوند:
- ایمنی افراد و تجهیزات
- انطباق با مقررات زیست محیطی
- بهره برداری (عملیات)
- اقتصادی
روش تحلیلی RCM کدام است؟
تحلیل وقوع خرابی، اثرات و خطیر بودن (FMECA) روش اصلی در تحلیل RCM است. این روش در ابتدا به سئوالات زیر می پردازد:
- قلم (Item) چیست؟ و وظیفه (Function) (وظایف) آن کدام است؟
- وقوع خرابی وظیفه ای (Functional Failures) چیست؟ و چگونه در قلم رخ می دهد؟
- حالت های وقوع خرابی (Failure Modes) کدام است؟
- اثرات وقوع خرابی (Failure Effects) چیست؟ پس از وقوع خرابی چه چیزی اتفاق می افتد؟
- شدت وقوع خرابی (Severity of Failure) چیست؟ آن چیزی که اتفاق می افتد، چقدر بد و نامطلوب است؟
- فراوانی وقوع خرابی (Failure Frequency) چیست؟ یعنی خرابی چند بار رخ می دهد؟
- خطیر بودن (Criticality) چیست؟
وظیفه قلم چیست؟
وظیفه، تکلیف قلم را مشخص می کند. مثلا وظیفه خودرو راه رفتن است یا وظیفه اصلی هواپیما، پرواز کردن است. تعریف وظیفه، نقطه آغازی برای هر تحلیل است. تعریف وظیفه، وقوع خرابی را مشخص و یا تعریف می کند. یعنی اگر خودور به هر دلیلی روشن نشود یا راه نرود، یا هواپیما پرواز نکند، وقوع خرابی رخ داده است. برای مقاصد عملی، پارامترهای وظیفه باید با تلرانس بیان شوند و نه فقط با مقادیر ثابت. مثال: وظیفه یک پمپ هیدرولیک ارائه فشار psi 200+/- 3000 است.
وظیفه مهم کدام است؟ Significant Function
وظیفه مهم چه نوع وظیفه ای است؟ وظیفه مهم باید از جنبه ایمنی، مقررات زیست محیطی، ماموریت (بهره برداری) و اقتصادی عواقب نامطلوبی نداشته باشد. باید تعیین شود که کدام یک از انواع عواقب برای فعالیت ها مهم تلقی می شود. به طور مثال: برای سیستم های تولیدی، کارآیی و بهره برداری و همچنین اقتصادی اهمیت دارد. اما برای یک عملیات نظامی، ممکن است موفقیت ماموریت در اولویت باشد و در صورت امکان، عواقب اقتصادی و برخی از جنبه های ایمنی در اولویت نباشند.
خطیر بودن چیست؟ Criticality
بر حسب وظیفه، هر خرابی می تواند عواقب متعددی داشته باشد. از این رو خطیر بودن یا بحرانیت را باید بر حسب وقوع خرابی و به ویژه عواقب وقوع خرابی مشخص کرد. سطح بحرانیت یا خطیر بودن، شدت را مشخص می کند.
سطوح بالاتر خطیر بودن، باید در اولویت بالاتری برای رسیدگی کردن Treatment قرار گیرد. چرا که این نوع خطیر بودن عواقب مرگ افراد، خرابی وسیع تجهیزات (مثلا در یک پالایشگاه) را به دنبال دارد. درجه خطیر بودن را نیز باید بر حسب عواقب چهار گانه وقوع خرابی دسته بندی کرد.
وقوع خرابی چیست؟ FUNCTIONAL FAILURE
هر گاه قلم نتواند وظیفه الزامی خود را انجام دهد، خرابی رخ داده است. در مثال بالا، اگر پمپ نتواند فشار معین در تلرانس داده شده را تامین کند، خرابی رخ داده است. فشار psi 2799 Dا فشار صفر، به یک اندازه خرابی تلقی می شود!
همه انواع خرابی باید برای استراتژی مدیریت نگهداری، بازنگری شوند.
انواع خرابی کدام است؟
خرابی ها را می توان به پنهان یا آشکار دسته بندی کرد.
خرابی های آشکار، آن دسته از خرابی هستند که هر گاه رخ دهد، در شرایط عادی کاربر یا اپراتور متوجه آن خواهد شد.
خرابی های پنهان، آن دسته از خرابی هستند که در شرایط عادی (معمول) کاربر متوجه آن نخواهد شد. به طور مثال اگر قلمی ردوندانسی (افزونگی) Redundancy داشته باشد، در صورت خرابی قلم، جفت ردوندانت (افزونه) Redundant عمل کرده و کاربر متوجه خرابی نخواهد شد. چون وظیفه دارد انجام می شود. جز آن که وقوع خرابی پنهان را از روش یافتن وقوع خرابی (Failure Finding) از طریق آزمایش و غیره پیدا کنیم.
تکالیف PM کدامند؟
بر اساس نوع وقوع خرابی باید تکالیف نگهداری را مشخص کنیم. آیا تکلیف نگهداری پیشگیرانه PM نیاز است یا هیچ گونه نگهداری پیشگیرانه نیاز نیست. اگر تکالیف PM نیاز است، کدام یک از انواع آن را میخواهیم اجرا کنیم؟
سرویس (Servicing): پر کردن مواد مصرفی که در بهرهبرداری عادی، مصرف می شوند مانند: سوخت و … دارای اهمیت بسیار زیادی است که در صورت انجام نشدن، مشکلات عدیدهای ایجاد میشود.
روانکاری (Lubrication): روانکاری برنامهریزی شده (معمولا بر اساس توصیههای سازنده) که طراحی قلم یک روانکاری غیردائم را برای بهرهبرداری مناسب الزام میکند.
پایش وضعیت (On-Condition): بازرسی دورهای یکی از روشهای پایش وضعیت قبل از وقوع خرابی وظیفهای طراحی می شود.
تکالیف زمان بندی شده Hard Time: برای آن که از وقوع خرابی جلوگیری شود، قلم در این تکلیف، تعویض شده و یا بازتوانی میشود.
پیدا کردن وقوع خرابی Failure Finding: این روش یک تکلیف پیشگیرانه است و معمولا برای خرابیهای که پنهان هستند، انجام می شود. یک ردوندانسی از کار افتاده، وارسی ظیفهای Functional Checkانجام میشود. آیا ردوندانسی میتواند تکلیف وظیفهای خود را انجام دهد؟ اگر نمیتواند باید اقدام اصلاحی روی آن انجام گیرد. یعنی باید تعویض یا تعمیر شود.
منطق RCM
منطق RCM با طرح پرسشهای زیر شروع میشود اما محدود به این موارد نمیشود:
1-آیا خرابی وظیفهای مشخص شده است؟ (پنهان یا آشکار)
2-آیا این خرابی اثرات نامطلوب، ایمنی یا زیست محیطی، بهرهبرداری یا اقتصادی دارد؟
3-انواع گزینههای PM (سرویس، روانکاری، پایش وضعیت، نگهداری برنامه ریزی شده و …) یا اقدامات دیگر را انتخاب کردهاید؟ بر اساس منطق RCM بهترین گزینهها کدامند؟
در پایان این مرحله باید تکالیف را تعیین کنیم. اگر تکلیفی از قبل وجود نداشته باشد باید قلم، تجدید طراحی شود یا باید در روش اجرایی بهرهبرداری تجدیدنظر شود. یا باید برای بهرهبرداری محدودیت قائل شویم یا احتمالا قابلیت اطمینان سیستم از قابلیت اطمینان ذاتی پایینتر است. در این صورت باید تکنولوژی را تغییر دهیم.
بررسی پیری Aging چیست؟
در ابتدای تدوین برنامه RCM یک برنامه استاتیک طراحی و تدوین کردیم. دادهها و مفروضاتی داشتیم که بر مبنای آن، این برنامه را تدوین کردیم. حال طی بهرهبرداری (ضمن خدمت) و نگهداری یا در آزمایشگاه، در مورد پیری اقلام اطلاعاتی به دست آوردیم. همه این موارد باید جمع بند شده و در طرح یا برنامه جدید RCM گنجانده شوند.
آزمون پیری:
آزمون پیری ممکن است برای کاربر یا اپراتور، زمانی که تنش یا بار افزایش یابد، خطر ایجاد کند. بنابراین آزمون پیری باید به گونهای تدوین شود که برای کاربر هیچ گونه خطری نداشته باشد.
دستاوردهای RCM
بدیهی است که دستاوردهایRCM باید به چرخه عمر برگردد. چرخه عمر در این روش شامل: مرحله مفهوم و تکوین، مرحله اثبات و تکوین، مرحله تولید و گسترش و مرحله بهرهبرداری و پشتیبانی است.
مرحله مفهوم و تکوین تکنولوژی: در این مرحله با سبک و سنگین کردن طراحی (موازنه بین قابلیت اطمینان و قابلیت نگهداری و هزینه) باید از RCM استفاده کنیم. شناسایی استراتژی نگهداری با این تجربیاتی و دادهها که کسب کردیم و طرحریزی نگهداری باید از RCM استفاده کنیم. تقسیمبندی مسئولیت RCM را به لحاظ مفهومی باید طراحی کنیم.
مرحله اثبات و تکوین: در این مرحله هم باید بررسی مقایسهای انجام شود بین RCM ی که برای این تجهیزات تدوین شده است و برنامه نگهداری که برای تجهیزات مشابه تدوین شده است، با مقایسه بتوانیم فرصتهای بهبود را پیدا کنیم.
مرحله تولید و گسترش: در این مرحله باید تحلیل سختافزار انجام شود و تاثیر سختافزار روی طراحی بررسی شود.
مرحله بهرهبرداری و پشتیبانی: در این مرحله RCM را اجرا کرده و پایش میکنیم.
کل اطلاعات RCM باید به چرخه عمر محصول برگردد. اگر تشخیص داده شود که محصول، قابلیت اطمینان ذاتی آن در حد قابل قبول نیست، باید طراحی بازنگری شود. بنابراین این اطلاعات باید به طراحی مجدد برود.
جمع بندی
در روش RCM باید به سئوالات زیر پاسخ دهیم:
قلم چه کاری انجام میدهد؟ و چگونه وظیفهاش را انجام میدهد؟
چگونه قلم خراب میشود؟ هنگامی که خراب شد، چه اتفاقی میافتد؟
آیا میتوانیم از وقوع این خرابی (ها) جلوگیری کنیم؟ یا احتمال وقوع خرابی را کاهش دهیم؟
آیا با جلوگیری از وقوع خرابی یا کاهش احتمال آن، ارزشی هم در این کار است؟
آیا دادههای ضمن خدمت نشان میدهد که تغییرات یا بهبود مورد نیاز است؟
آیا خطرات ایمنی و زیست محیطی و آثار سوء بر بهرهبرداری و اقتصادی با هم توازن پیدا کردهاند؟ این سئوالاتی است که با پیادهسازی و اجرای RCM باید به آنها پاسخ دهیم.
درباره مدیریت
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است.
نوشته های بیشتر از مدیریت
دیدگاهتان را بنویسید